يادداشت هاي پاپيون/Papillon By Notes

نشان

( Saturday, April 12, 2008 .. off-topic society )

نشان LoMer روي جعبه كفش توجهم را جلب مي كند. اگر من صاحب يك كارخانه كفش سازي بودم شايد نشانش را اسبي بسيار سياه رنگ انتخاب مي كردم؛ آن قدر نجيب در ظاهر كه بتوان رابطه اي جدي ميان آن و اصالت و تلاش براي سازندگي در كارخانه كفش سازي و مردمش ديد. در اين نمادها و نشانه ها، اين ارتباطات ميان نشان و صاحبش دقت مي كنم. اگر نشانه اي داشته باشم دوست دارم پرمايه باشد مانند Coat of arms خانواده هاي قديمي در اروپا. اينجا متوجه چيزي مي شود. اينكه من نمي توانم به تنهايي سپري را از تصاوير پر بكنم تا يك نسان يا Coat of arms براي خودم بسازم. در زندگي و كار من آن همه معاني و سابقه هست؟ به عبارتي متوجه مي شوم چون آن هر تكه علامت در نشان بايد رابطه اي با دنيا را بيان كند پس تعداد بيشتر و جزييات با مقام تر به معني تاريخي از تلاش و سازندگي --در هر سو كه بوده باشد-- است. به همين دليل چنين نشان هايي بهتر از هر جا در خانواده اي --خوني يا اسمي-- كه سنتي از تجربه هاي فراوان دارد متولد مي شود. نشان و تجملش نشانه پرباري --و پس سنن پيوسته، به ثمر نشسته و روي هم جمع شده-- كار يا حيات است. (يك تجربه سرگرم كننده)


بايگانی





This is a Blogger.Spreadfirefox Affiliate Button