كراوات
گيرم آمريكا نيست، اما براي كمك به انتخاب، پاپيون، مي رود وب سايت نودستروم (Nordstrom) و دنبال نمونه هاي كراواتي كه در ذهن دارد مي گردد. سپس يك جايي در اين تهران خراب شده پيدايش مي كند. برنامه ي تجارت فلان يا بيسار را، يا با اين يا با آن، پيش مي برد. در مسير كار با دولتي ها رشوه ي همه كساني را كه بايد مي دهد.. يا به هر شكل ديگري كه بيشتر زندگي شخصي اش به او خوش مي گذرد و او مديريت مي كند، زندگي مي كند. كراواتش را مي زند و راضي از خيابان هاي تهران مي رود.
آيا اين يعني پاپيون پشت كردن به وضع اجتماعي و سياسي كشور را انتخاب مي كند؟ اووه!
***
مي دانيد، بهش كه فكر مي كنم، خوب، اگر توانايي كاري را نداريد آن كار را انجام ندهيد. عجيب است كه در رفتارهاي فعالان جنبش دانشجويي، به عنوان افرادي بيشتر از بين ايرانيان قشر متوسط معاصر، چيزهايي حل نشده است كه بسيار ساده مي نمايند.
تمييز دادن بين تاكتيك ها و استراتژي ها مهم است. مثلا تحصن ها و بيانيه ها و غيره يك طرف و اهداف و در دسترس بودن آنها. اگرچه سر پايين انداختن و وارد گود شدن يكي از راه هاي جسورانه براي درگير شدن در فعاليت اجتماعي و سياسي است، اما عاقلانه نيست. وارد گود شدن خوب است، اما با سر پايين، نه.
منظورم اين است كه اشكالات نه چندان قابل چشم پوشي در چگونگي تصميم گيري و فعاليت بيشتر مردم مي بينم و طبيعتا فعاليت هايي كه، اگر كمي گستاخانه بگويم، به دست و پا زدن مي مانند در محاصره نيرويي در مقياسي بسيار توانمندتر. و در نتيجه بيشتر اين فعاليت ها صرف انرژي است، بدون هيچ بازده و اغلب به همراه ضرر. نكته اين جا است كه بخشي از آن نيروي در مقياس بزرگتر به دليل غيبت آناليز از ذهن تاريخي دانشجويان است. البته جنبش دانشجويي قرار نيست و نمي تواند، به اقتضاي سن و دانش و تجربه، كه كاري بيشتر از تحصن و تجمع و پيگيري داشته باشد و آماده شدن براي در دست گرفتن اهرم هاي قدرت. اما در ايفاي همين نقش نيز بايد وسواس و زيركي به خرج دهد. پس مراقب باشيد كه، براي دردسرهايش، يا با آدم هاي قوي كار كنيد و يا خودتان را قوي كنيد و يا كاري نكنيد كه نمي دانيد چيست. در نهايت بايد بتوانيد ايده هاي خودتان را در ذهن مرور كنيد و نتوانيد ايراد منطقي از آن بگيريد.
حالا اگر شما بخواهيد كاري درباره ي جامعه و سياست ايران بكنيد، فكر مي كنيد چه كار بكنيد؟ شايد بتوانيد كاري بكنيد كه از آن راضي باشيد و هم كراوات بزنيد و در خيابان هاي تهران برويد. پس چه اهداف اجرايي داريد؟ چه همكاراني داريد؟ فردا كه از خانه بيرون مي رويد در اين باره چه مي كنيد؟ مي خواهيد يك سلطنت طلب باشيد و برويد پادشاه بياوريد؟ مي خواهيد زيرآب رييس سازمان دولتي اتان را بزنيد؟ مي خواهيد عضو حزب مشاركت شويد؟ به انقلاب مخملي و سرخ و سبز فكر كنيد؟ مي خواهيد عضو نهضت آزادي بشويد؟ عضو اپوزوسيون ها كه تقريبا همه چپ اند؟ عضو تحكيم؟ عضو كلوپ نقاشي محل؟ يا برويد بانك بزنيد؟ اگر قبلا در اين يا آن تجمع دانشجويي به دليل سياسي بوده ايد، به پرسش هايي مانند اين پاسخ دهيد، و پاسخي بدهيد كه به سادگي به چالش كشيده نشود؛ چون جامعه و سياست آنها را به سادگي به چالش مي كشد. زندگي شوخي ندارد، فكر نمي كند شما چه فكري مي كرديد.
■