تمويه بت
در حكايتي از قسم چهارم در كتاب جوامع الحكايات آمده است كه "... در آن وقت كه سلطان محمود... به غزو سومنات رفت و آن ديار كفر را به سم مراكب بادپاي خراب گردانيد و آن بتخانه ها را بسوخت، گويند در سومنات بتخانه اي ديد كه بتي معلق در ميان هوا ايستاده بي علاقه و عمادي... گفتند كه «پادشاه در دولت باقي باد، اين سهل است. حكماي هند طلسمي كرده اند و همان آن است كه چهار ديوار بتخانه را از سنگ مغناطيس كرده اند و سقف آن هم از اين است و اين بت آهنين است...در هوا معلق ايستاده...» چندانكه ديوار آن فرو افتاد، تمويه و تزوير ايشان باطل شد."
در اين چه نبوغي و چه علمي هنديان صرف كرده بودند اما همه اش بيهوده بود و دروغين، چه دروغي بزرگ را به نيرويي ساخته و پرداخته ذهن و پيشه وري انساني در اتاق عقايد خود معلق نگاه داشته بودند. خدايان پس از آن، كه ادعا و افتخار فراي شئي بودن را دارند آيا به چيزي غير از قوه ساخته يا پرداخته ذهن انسان آن بالا معلق اند؟
■