جنگ
جنگ بد است
جنگ وحشتناك است. فرصت ناخوانده دركي عميق تر از "خيلي چيزها." تبديل ساعت ها به رويارويي ناخواسته با خيانت هاي غيرمنتظره، آزردگي هاي دلهره آور، رنج هاي غير قابل تصور كه امان نمي دهند، بغض هايي كه هربار دليلي تازه دارند، فريادهايي كه كمك نمي يابند، دوستي ها كه مي پاشد و عزيزترينان كه براي هميشه و نابهنگام و بدشكل از دست مي روند. --وقتي دنيا نرمال است به اندازه كافي با مراقبت با چيزهاي ارزشمند برخورد مي كنيم؟ ..چيزهاي ارزشمند در آن مي سازيم وفتي فرصتش را داريم؟
جنگ هست
هميشه جنگ هست. فناوري ها بروز مي شوند. تمدن ملتمسانه راه هاي جديد باز مي كند تا خرابي ها تصويري كمي بهتر داشته باشند؛ مثل خرابكاري صنعتي --مثل دستكاري نقشه ها و قطعات فناوري هسته اي كه از بازار سياه به دست ايران مي رسد. مثل تحريم... و پيدا كردن "مقصر" گاهي خيلي سخت است. فكر مي كنم رابطه اي دارد اين بودن جنگ با مفهوم قلمرو. قلمرو زمين، قلمرو فرهنگ و ديگر منافع؛ آمريكا در عراق از قلمروش دفاع مي كند؟ ايران در فلسطين چه كار دارد؟
وظيفه
وظيفه هنوز براي من مفهومي سخت است. در حقيقت من اعتقادي به وظيفه ندارم. به همدردي دارم. به كمك دارم. به احترام. به علاقه و دشمني و به آنچه در پي دارد. شايد اينها را اغلب در اين واژه مي آوريم؟ شايد بافعل كردن استعدادهايمان براي شركت در جنگ، آنجايي كه جبهه ما، لااقل، جبهه "خوب بر عليه شيطان" به نظر مي رسد، وظيفه است؟ آنجايي كه از بين رفتن چيزهايي كه خوب مي پنداريم را مي بينيم؟ شايد دليري اجازه ناديده گرفتن توانايي هايمان را نمي دهد و شرم اجازه پنهان كردن احساسات ما را. با وجودي كه هر فرد بالغي مي داند زندگي گاهي خيلي پيچيده است. و هنوز جعبه دنيا پر از چيزهاي غيرمنتظره است. سخت است ادعا كنيم جنگ ها فقط براي ارضاي تمايل بالغ نشده تخريب است. جنگ، اغلب شايد هنوز نشانه اي از ناتواني ما در همزيستي با هم، دلايل، رويدادها و خوب و بدهاي پيچيده و فراوان دارد.
تاريخ
تاريخ نظامي، درس چيدن لشكرها است. اما همچنين فرصت بازبيني تنش ها و توحش و تمدن است. فرصت درك سوتفاهم ها و سواستفاده ها. مطالعه تاريخ جنگ فرصت اين است كه تصوير نبردها و تخريب و آنچه از دست رفته است را جلوي خودمان بگذاريم، مثل عكس هايي، و آن را با تصورمان از "پيروزي" مقايسه كنيم. بدون تعارف، آيا پيروز شديم؟ آيا معناي پيروزي اين است؟War would end if the dead could return.
--Stanley Baldwin
(براي نوشته اي خوب درباره تاريخ نظامي نگاه كنيد به Victor Davis Hanson, "Why Study War?")
■