يادداشت هاي پاپيون/Papillon By Notes

*

( Wednesday, January 16, 2008 .. society )

بيشتر از آنكه جايي براي ساخته شدن ايده هايي كه در اينجا نوشتني باشد داشته باشم كار دارم، يا براي نوشتنشان. خوب است كه رنوس برگشته.

**

به عكس نگاه مي كردم و فكر مي كردم "كروبي هفتاد ساله چه كار مي كند پشت تريبون؟" و اينكه من چرا علاقه اي به اصلاح طلبي ندارم، چرا دليلي براي كمك كردن به آنها ندارم، جوابش اين بود كه يك جامعه (community) نيست كه من تعلق معني داري به آن داشته باشم؛ گروهي كه با آنها شريك بوده باشم در ساختن و زندگي كردن. اين آدم هاي مجزا. نه اينكه من احساس تعلق مي خواهم يا اينكه خيلي ناسيوناليست باشم. و چرا فعاليت كروبي، به معني آدم نوعي آن، به نظرم لوس است؟

اصلاح طلبان خام و نپخته و خيال پرداز هستند و مردم و جواناني هم كه به اميدواري بي تجربه و بي حساب دنبال آنها رفتند. بي تجربگي آنها يعني نداشتن بينش و دانش و به زبان عام تئوري. در حدي نبودند و نيستند كه به علم با مسائل برخورد كنند، با مسائلشان كه اتفاقا بيشتر آنها واقعي است و نيت آنها گويا خوب است. اما نه تنها نمي توانند و نمي دانند كه وقت هم نمي گذارند كه همه چيز را موشكافي بكنند و علت ها و صورت مسئله ها را روشن بكنند. در آنصورت چيستي چيزهايي مانند دين بي مدعا روشن مي شد. صرف آغاز اين حركت خوب بود يا شايد طبيعي --و به نشانه خيرخواهي و خوب خواهي در جايي-- اما زمان زيادي مانده تا بلوغ اين جنبش و پيدا كردن آن توانايي كه بتواند تغييري بوجود آورد و براي پيگيري دوباره به آن برگردد --چه كنايه آميز كه راي دهندگان پيرو اصلاح طلبان نيز تا پيش از بلوغ تئوري اين جبهه به آن برنمي گردند.

من وارث اين كم سوادي و بي تجربگي بودم. گرفتار خط هاي قرمز خيالي، در پناه خرافات و در انحراف خود تحميل كرده اي از طبيعت --كه اولش خيلي جدي نبود و حالا پيدا كردن راهي به بيرون مشكل،-- اصلاح طلبي يادآوري خواسته هاي گم شده در عمق كم عمق ذهن ياران دبستاني من و برادران و خواهران بسيجي و رفورميست هاي پايتخت و مصلحان ديني همكلاسي و ديگران است. يادآوري اينكه يك جاي كار مي لنگد. تا روشن شدن ذهن همه 70 ميليون نفر، كه "چه چيز،" همانقدر زمان لازم است.


بايگانی





This is a Blogger.Spreadfirefox Affiliate Button