تجمع دانشجويان در دفتر مركزي دانشگاه هنر (4)
پست هاي مرتبط [1, 2, 3, 4]
دوشنبه 18 تيرماه 1386، يك هفته پس از حمله ي وحشيانه به دانشجويان دانشگاه هنر كه در ساختمان مركزي اين دانشگاه در خيابان فاطمي، فقط براي خواسته هاي صنفي، تجمع كرده بودند، دانشگاه هنر اطلاعيه اي درباره ي آن صادر كرد و روزنامه ي شرق (چرا شرق؟) به چاپ رساند. دوشنبه 18 تيرماه، روز تعطيل نبود اما در اين دوشنبه دانشگاه تعطيل بود، به گراميداشت 18 تير 1378 كه نيروهاي لباس شخصي پيروزمندانه دانشجويان را از چندطبقه ساختمان به پايين مي انداختند. باور مي كنيد؟ آنقدر اين جمله ي آخر عجيب است كه به داستان هاي خنده دار مي ماند: عده اي در اين روز عده اي ديگر را از چند طبقه ساختمان به پايين مي انداختند. به گراميداشت اين رويداد فرخنده به زعم دولت (يا بخش دون پايه تر دولت) تهران، دانشگاه هنر در يك حركت نمادين اطلاعيه اش را در اين روز منتشر مي كند.
اين نوشته كه در بيشترين حجم ستون خبرهاي صفحه ي 31 روزنامه ي شرق روز 18 تير چاپ شده است، در كمال آرامش و غرور نه فقط كمترين اشاره را به "صدمات جسمي و روحي" دارد كه غيرمستقيم روزنامه ي اعتماد ملي را، كه لااقل دو روز اخبار رويداد را به طور كامل چاپ كرد، تهديد به پيگرد مي كند. باور مي كنيد؟ يك روزنامه را براي چاپ خبر رويداد تهديد مي كند. چه كسي؟ روابط عمومي دانشگاه هنر --يادآوري كنم كه آقاي جهاني از بخش روابط عمومي دانشگاه هنر از آقاي مرزباني رياست انتظامات دانشگاه هنر در آن درگيري يكشنبه شب كتك خورده است.-- در اين اطلاعيه همچنين دانشگاه ادعا مي كند كه برق و تلفن دفتر رياست توسط دانشجويان قطع مي شود. آنقدر كه من مي دانم تمام دانشجويان از ابتدا مي گفتند دانشگاه برق را در عصر قطع كرد تا ساختمان خاموش شود و دانشجويان محل را ترك كنند. كسي هم از اقدام به تماس با دفتر رياست صحبت نكرده است. اما مطئمئنا اگر اين ادعاها در دادگاه مطرح شود قابل اثبات و يا رد است. ديگر اينكه دانشجويان هنگام خروج از ساختمان عصباني توصيف شده اند كه همراه با اعمال خسارت به اموال دانشگاه بوده است. اما هيچ جاي آن اطلاعيه ننوشته است كه دانشجويان از ديدن اينكه نيروهاي لباس شخصي چند دانشجوي دختر را روي زمين انداخته اند و با لگد به سينه و شكم و صورت مي زنند و پاهايشان را لگد مي كنند و دختري كه تشنج گرفته و روي زمين افتاده بود و كمك مي خواست را به محل حمله اش يعني مفاصل دست و پايش ضربه مي زنند، عصباني بودند. هيچ جاي آن اطلاعيه ننوشته است كه چطور يكي از مسئولين حراست دانشگاه اموال دانشگاه را مي شكست و صندلي در آسمان مي چرخاند و پنجره مي شكست و نه دانشجويان. هيچ جاي آن اطلاعيه ننوشته است كه يكي از نيروهاي لباس شخصي وقتي مي بيند كه سردسته اشان (حاج ...) توسط اين دانشجويان عصباني --كه اسپري به چشم ها و صورتشان زده شده، گاز اشك آور بهشان زده شده است-- مصدوم شده سرش را داخل شيشه درب مي كوبد و با سر خونين و ترسناك تر از قبل به سوي دانشجويان حمله ور مي شود. اطلاعيه حق پيگيري قانوني عليه نوشته ها را به اين دليل مي داند كه "در برخي نوشته ها موضوع به گونه اي ديگر مطرح شده."
■