امروز در دانشگاه اميركبير چه شد؟
چند روز پيش آيت الله خامنه اي، در ابراز نظري به هنگام، دستگاه هاي كشور را به احترام و بررسي مشكلات كارگران با كارفرمايان فراخواند. او از اهميت كارگران ايران تعريف و تمجيد كرد. او البته، مانند هميشه، حاضر نشد كارگران و مشكلاتش را در هيئت يك صنف به رسميت بشناسد. او با بيان همسو بودن كارگران با اهداف انقلاب، تلويحا هر حركتي خارج از استاندارهاي حكومتي –يعني تمام تحركات صنفي ماه هاي گذشته—را تهديد كرد.
امروز، صبح سه شنبه، يازدهم ارديبهشت، از درب شرقي دانشگاه اميركبير كه وارد مي شديد پارچه ي بزرگي چند قدم جلوتر از درب نصب شده بود كه بخشي از نظرات رهبر در تمجيد از كارگران را نقل مي كرد. دو ساعت بعد همهمه اي از طرف درب شرقي توجه ها را به خود جلب مي كند. نگهبانان مراقب ورود و خروج دانشجويان هستند. بيرون درب عده اي شعار مي دهند و "مرگ بر.. مرگ بر.." فرياد مي زنند. گنگ است و نمي توانم تشخيص دهم چه مي گويند. دو دست از ميان جمعيت سياه پوش يك عكس جوان تري هاي خميني را بالاي سر گرفته است. يك دوربين فيلمبرداري از ميان جمعيت، كنار همان عكس خميني، بالا آمده و از جمعيت فيلم مي گيرد. گويا فيلمبردار از خود تظاهر كنندگان است. امروز گويا تظاهرات براي ملت آزاد اعلام شده و هچ پليس يا نيروي شخصي به، نه تجمع كنندگان، كه تظاهر كنندگان حمله نمي كند.
***
ديروز، دوشنبه، دهم ارديبهشت، چهار برگه در دانشگاه اميركبير تهران چاپ و توزيع مي شود. بر روي هر كدام عنوان و علامت يكي از چهار نشريه "دوستداران انجمن اسلامي" جا داده شده است. متن اين برگه ها بسيار احساساتي، همراه با نوشته هايي است كه به عقيده ي تمام اركان دولتي دانشگاه (شامل بسيج دانشجويي) بر عليه نظام و بويژه توهين به ائمه و مقدسات اسلامي است.
صبح سه شنبه دو چادر تكيه مانند، بر روي اسكلت فلزي، كنار يكديگر نصب مي شوند: يكي براي خانم هايي چادر پوش و ديگري براي دانشجويان بسيجي مرد. متحصنين زير سقف مي نشينند و كپي نشريات ديروز را كه مورد اعتراضشان است براي خواندن دانشجوان ديگر روي دو ميز، در دو چادر، قرار داده اند. در هر كپي هم بخش هايي از نوشته را كه محل اصلي اعتراضشان است با ماژيك هاي رنگي مشخص كرده اند.
تظاهرات بسيجيان و ديگر افراد مشابه ناشناس در برابر درب شرقي برقرار است. اينجا، در چند قدمي و در مقابل تكيه اين متحصنين، جمعيت ديگري، از دانشجويان انجمن اسلامي، نشريات و ديگر متهم شدگان جمع شده اند. يكي از آنها بلندگويي به دست گرفته و فرياد مي زند و اين رويداد را توطئه اي مي خواند براي فراهم آمدن فرصتي براي حمله به دانشجويان، براي از جاي كندن "ريشه ي هر منتقدي،" براي "سركوب مطالبات بر حق دانشجويان."
شوراي صنفي در اطلاعيه اي كلاس هاي ساعات 11 تا 13 را تعطيل اعلام مي كند. از ميان انبوه دانشجوياني كه دور اين دو جبهه جمع شدند، بعضي ها درباره متن آن چهار برگه از هم پرس و جو مي كنند. يكي از دختران بسيجي چادرپوش كنار تكيه ي زنان كه ظاهري بسيار مرتب و تميز دارد در پاسخ كنجكاوي يكي از دانشجويان توضيحاتي مي دهد. او با متانت، اما اطمينان، از بي شرمي دانشجويان در توهين به مقدسات مي گويد. چهره اش نشان از سادگي و باور او دارد. مي گويد بابك زمانيان چند روز پيش بين كارگران رفته بوده و قصد شلوغ كردن داشته است كه كارگران با كلانتري تماس مي گيرند و از او شكايت مي كنند. سپس مي گويد شب گذشته براي اطلاع همه ي دانشجويان، او و ديگر بسيجيان نشريات را دوباره تكثير و بين بچه هاي خوابگاه پخش كرده اند. دو نفر از دانشجويان، يك دختر و يك پسر، كه به آنها گفته مي شود كپي ديگري از نشريات پيش بسيجيان نمانده است، هر كدام يك برگه را قرض مي گيرند تا ببرند و براي خودشان كپي بگيرند –مي گويند براي آرشيوشان— و آنرا بازگردانند. وقتي دور شدند و كپي هايشان را گرفتند دختر برگه اش را باز نمي گرداند. گرچه سعي مي كند آرام رفتار كند، اما حركاتش مانند اين است كه گويي تصور مي كند مشغول جاسوس بازي است. مي گويد نمي گذارد "اين اراجيف پخش شود" –كاري كه بسيج دانشگاه از ديروز مشغول آن بوده است: توزيع آنچه توهين به مقدساتشان است.
مديران مسئول چهار نشريه، در اطلاعيه اي مشترك اين اقدام را محكوم كرده اند و آنرا منتسب به خود نمي دانند. معتقدند از نام آنها سوءاستفاده شده است. انجمن اسلامي در اطلاعيه اش توضيح مي دهد كه "مديران مسئول وقتي از انتشار اين نشريات مطلع شدند از انتظامات دانشگاه درخواست جمع آوري اين نشريات را نمودند. ولي انتظامات كه هميشه سينه چاك جمع آوري اين نشريات بود اين بار بي هيچ عكس العملي موضوع را به حال خود رها كرد كه جاي تامل دارد."
***
برتمام تخته هاي اعلانات درون و بيرون ساختمان هاي دانشگاه اطلاعيه هاي جبهه هاي مختلف نصب شده است. عده اي بسيجي هنوز در حال نصب اطلاعيه هاي بيشتر و بزرگ تر هستند؛ تمام طول چهار طرف هر برگه را با چسب نواري عريض محكم مي كنند. مجموعه ي اين اطلاعيه ها شش اطلاعيه ي اصلي است كه همگي صبح خروس خوان منتشر شده اند: هيئت علمي دانشگاه اميركبير، شوراي كاركنان دانشگاه اميركبير، جامعه اسلامي دانشجويان و اداره ي كل فرهنگي دانشگاه اميركبير اين رويداد را محكوم كرده اند و به نشريات و دانشجويان مرتبط به آنها به شدت حمله كرده اند، و حتي بيان مي كنند كه رويداد از سوي منافقين هدايت شده است. دو اطلاعيه ي ديگر، اطلاعيه ي انجمن اسلامي دانشجويان اميركبير و اطلاعيه مشترك مديران مسئول آن چهار نشريه، اين اتفاق را برنامه طرح ريزي شده براي ساخت فضاي حمله به دانشجويان مي دانند.
***
متن نوشته هاي جنجالي به شكل مبتديانه اي به زبان راديكال كمونيستي نوشته شده است؛ اشارات فراوان و زياده به اختلاف طبقاتي، اخبار از كارگران، اخبار حمايت نهادهاي غربي از رييس اتحاديه ي اتوبوس راني، ارتباط اعتراضات دانشجويي با وضعيت معيشتي آنها، اسطوره خواندن تلويحي ظهور امام چهاردهم شيعيان، ربط دادن چادر سياه سر كردن دختران با محروميت آنها از زيبايي صورت، مسخره كردن تركيب "چون گوهري در صدف،" و زير عنوان "كلاغ هاي سياه:" "به نظر مي رسد كه انتخاب نوع پوشش امري سليقه اي و تابع علايق افراد باشد... اما متاسفانه اين موضوع... در جامعه ي ما مساله برانگيز شده است؛ به طوري كه حاكميت تلقي مي كند بايد نوع پوشش افراد را نيز كنترل كند. در حالي كه اين كار، فضولي آشكار است! ..." هر چهار نشريه كه ديشب به طور همزمان منتشر شده اند تقريبا تمام مطالب شان درباره ي كارگر (اختلاف طبقاتي،كمونيسم، بورژوازي...) و حجاب است؛ تجمع اين موضوعات، اين سبك نوشتن، و حتي علامت تعجب هايي كه هرگز نويسنده اگر منظورش را نوشته باشد، خودش پايش علامت تعجب نمي گذارد، باورپذيري نوشته شدن اين مطالب، در فرآيندي طبيعي و از سوي اعضاي حقيقي آن نشريات، را غيرممكن مي كند.
***
اداره ي كل فرهنگي دانشگاه اميركبير، در اطلاعيه ي شديد الحن اش، انتشار هرگونه نشريه را در دانشگاه، تا اطلاع ثانوي، ممنوع اعلام كرد.
در اين باره:
توطئه كثيف,
كافر همه را به كيش خود پندارد
■