يادداشت هاي پاپيون/Papillon By Notes

زبان كوتاه فقر

( Tuesday, April 03, 2007 .. society )

حاكم، دولت، حكومت يا مدير؟ گاهي ترجيح مي دهم بجاي اصطلاح حكومت يا قدرت، از اصطلاح مديران كشور استفاده كنم. به يك دليل ساده: ما امروز عادت نداريم "افراد" درون قدرت سياسي كشور را مسئول چيزي بدانيم. در بيشتر طول تاريخ سياسي در ادبيات ما، بويژه در ادبيات نقد عامه، همواره يك هويت گنگ مورد خطاب ما است و نه افراد و اعضاي درون آن. ترس ها، نگراني ها، احترام و ارتباط رسانه هاي عمومي با قدرت سياسي متوجه يك هويت بزرگ مبهم است به اسم حكومت.

عادت نداريم روي هر يك كلمه و هر يك حركت شخصي، كه مقامي در دولت دارد، دست بگذاريم و زير ذره بين بگيريمش. نوشته هاي روزنامه هاي ما به ندرت دو خبر به فاصله پنج دقيقه را مي توانند به هم ربط بدهند تا از آن نتيجه اي درباره عملكرد يك فرد، مقام و سازمان بگيرند (لا اقل نه در آنجايي كه فكر مي كنند مجاز نيستند.) البته من بيشتر معتقدم مهارت اين كار در مديريت رسانه اي (كه تقريبا هرگز مستقل از سياست نيست) و ژورناليست ما وجود ندارد.

شرايط سخت محيطي انتقاد (با احساسات يا به علم) و پيامدهاي خشونت آميز آن براي ژورناليست، مردم و كارشناس، اصل زيربار زور و حماقت نرفتن را زير سوال نمي برد.

تك تك اعضاي قدرت سياسي در كشور ايران، مسئوليتي دارند و اينطور نيست كه جايگاه مهم و قابل توجهي نداشته باشند. زيرا هر كدام از اين افراد به منابعي دسترسي دارند كه ناتواني آنها در مديريت منابع نه تنها ممكن است باعث آسيب هاي مختلف شود، بلكه باعث به هدر رفتن فرصت ها و پيشرفت هايي است كه به طور بالقوه وجود دارند.

ما فقير هستيم، اما مي توانستيم فقير نباشيم: فقر فرهنگي، اعتبار ملي و اقتصادي كه از سر ناتواني مديران كشور در مديريت درست منابع در اختيار آنها پديد آمده است و مي تواند عميق تر شود. منابع عمومي كشور بايد با صداقت، انگيزه و خلاقيت مديريت شود؛ امروز اين طور نيست. زندگي ما با بي عرضه گي مديران كشور تباه شده است. اعتراض كنيم.


بايگانی





This is a Blogger.Spreadfirefox Affiliate Button