يادداشت هاي پاپيون/Papillon By Notes

مجبوريد توجيه مذهبي داشته باشيد؟

( Thursday, April 26, 2007 .. plan society wom3n issues )

من معتقد به مباني متعالي تر از اكتشافات واقع گرايانه متدينان ميانه رو --كه از درون "بازگشت و احياي مذهب"1 مي آيند-- هستم، كه پايه ي آزادي پوشش و رفع مذهب از جامعه است. نتيجه اين كه بايد احترام به جامعه ي بشري و آزادي را يادبگيريم كه براي من با تعاريف اسلامي، ساختگي و توجيهي اين معاني در نزد اصلاح طلبان يا روشنفكران ديني متفاوت است: تساهل و تسامح اصلاح طلبي بي معني و از سر ترديد و ناتواني بود و نه تسلط و بينشي علمي و عقلايي: "در نگرش اصلاح طلبانه به حوزه ي فرهنگ عمومي، تساهل و مدارا مفاهيم كليدي محسوب مي شود. منشا اين تساهل هم تحولي بود كه به تدريج در نگرش بخشي از نيروهاي انقلاب در نتيجه پيامدهاي منفي سياست هاي خشن كنترل فرهنگي به وجود آمده بود، هم خوش بيني بخشي از اين نيروها نسبت به فطرت انسان و شرافت ذاتي او كه در «اصول فرهنگي جمهوري اسلامي»2 با عباراتي چون «جاودانگي وجود انسان، و نفس و اراده و اختيار و قدرت تعقل و انتخاب او در جريان سرنوشت» بيان شده بود. چارچوب فلسفي اين نگرش چنين بيان شد كه «مردم پديدآورنده و حافظ فرهنگ بشري اند» و تاكيد شد كه مداخله خشونت آميز براي اصلاح فرهنگ جامعه راه به جايي نمي برد. بايد توجه داشت كه اين رويكرد پراگماتيستي-فلسفي به اصلاح سياست هاي مداخله فرهنگي، ضرورتا به فراهم شدن چارچوب نظري و حقوقي لازم براي حفاظت از آزادي و تكثر و تنوع فرهنگي منجر نشد. اگرچه تاكيد اصلاح طلبان بر آيات و احاديثي كه بر رحمت خداوند، حرمت قلمرو خصوصي و ضرورت خودداري از تجسس در آن و جايگاه انسان دلالت داشت، گفتمان فرهنگي مداراجويانه اي را آفريد كه به تعريف مجدد حدود مداخله فرهنگي دولت اسلامي كمك كرد اما به هر حال پيوندهاي ايدئولوژيك موجود مانع از ارايه گفتاري صريح و روشن براي ترسيم آزادي ها و حقوق فرهنگي فرد در حوزه عمومي و خصوصي گرديد."3

با اين همه حتي ديگر لحاظ "اصالت و ريشه دار بودن تنوع و تفاوت هاي فرهنگي در جامعه ي شهري ايران"4 نيز پايه اعتراض و مقابله با سياست هاي فرهنگي و پاكسازي از سوي قدرت انقلابي نيست. و ضرورت اين برخورد بايد به اصالت عقل گرايي (كه در تضاد كامل با مذهب است) جابجا شود: "به رسميت شناختن برخي تفاوت هاي فرهنگي در جامعه اي كه تعلقات و دلبستگي هاي فرهنگي گوناگون و سبك هاي زندگي متفاوت در آن بر اساس شواهد مختلف ريشه دار بود، صرفا مي توانست به واقع بيني و عملگرايي تعبير شود تا در انداختن چارچوبي صريح و روشن درباره حقوق فردي و گروهي در حوزه فرهنگ."

اصرار دارم حركت هاي دانشجويي، در اعتراض به برنامه هاي تشديد حجاب، به سمت درخواست اين چارچوب برود.

(1) ن.ك. فاطمه صادقي، جهاني شدن و زنان در كشورهاي اسلامي، گزارش گفتگو، شماره 18، مرداد و شهريور 1384
(2) منظور: اصول سياست فرهنگي جمهوري اسلامي ايران، شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 1371
(3) اعظم خاتم، اصلاح طلبي و فرهنگ عمومي، گفتگو، شماره 47، دي ماه 1385
(4) اعظم خاتم، همان، در نقل قول از عباس عبدي، تحول و تجزيه ي فرهنگي در ايران، نامه ي انجمن جامعه شناسي، 1376


بايگانی





This is a Blogger.Spreadfirefox Affiliate Button