راه اصلاحات
آقاي احمد ميدري، نماينده ي پيشين مجلس، در مقاله اي* مي گويد "قبل از آنكه خزانه داري براي حزب مشاركت يا هر حزب ديگر مسئله شود بايد براي دانشگاه ها و موسسات تحقيقاتي مسئله شود."
قصد دارم در ادامه ي فعاليت هايم در تماس دوباره با پيشروان آموزش نوين در ايران قرار بگيرم. و اين فكر ِ تاثير منفي آموزش در ايران را پيگيري كنم. دغدغه ي من درباره مشكلات جامعه ي علمي ايران، جامعه ي دانشگاهي اسف بار ايران، است. اما مي بينيم كه مديريت دانشگاه ها و وضعيت اسف بار آنها نتيجه ي تصميمات و عقايد دولتي است و از طرفي سواد عمومي جامعه ي دانشگاهي. به عبارتي مديران دانشگاه ها كه بايد جهت دهنده و حاميان اصلي توسعه علمي كشور باشند همه بر اثر همان كاستي هاي سيستم آموزشي، نه فقط از نظر فني، بلكه در آرزوها و مقاصد هم ناتوان هستند. بايد از همان مغزهايي كه هنوز از ايران نرفته اند استفاده كنيم؟ مي دانيد چطور هرسال بخشي از افرادي كه براي دكترا به خارج ارسال مي شوند، با پارتي بازي انتخاب مي شوند؟ اما مسئله بزرگتر از اين است. زيرا هيچكس در طي چند سال در اين دوره سني تحت تاثير افكار و عقايد متفاوت قرار نمي گيرد و مهارت و دانش كافي را كسب نمي كند. مردمان توانمند بيشتر عمرشان را در پي آن علم، مهارت يا فكر بوده اند. به زبان علمي تر، آموزش دوره مهدكودك تا پايان دبيرستان (k-12) بسيار اهميت دارد. و جالب اينكه من اين تفكر را به صورتي جدي در خارج از حيطه ي كارشناسي اين بحث ديده ام.
احساس مي كنم آن مدل ساده ي دايره ي بدذات --يا هرچه كه ترجمه مي شود-- (vicious circle) در ايران و درباره سيستم آموزشي مصداق پيدا كرده است. و براي خروج از دايره ي بدذات نيروي بسيار ضروري است.
يك پژوهش علمي قدرتمند به ناچار به نشان دادن تاثير ناگوار خرافات عامه و حضور همه جايي اسلام، كه بويژه در جامعه ي حاصل تعامل آن عامه ي غير علمي تاثيرش دوچندان شده است، پايان مي يابد. همينطور به نشان دادن اهميت حذف اين موانع از سيستم آموزشي ايران.
همانطور كه آقاي ميدري به درستي اشاره مي كند، ساخت كلان سياسي بازتاب تعامل انسان ها در زندگي روزمره و در تعامل با ساخت هاي خرد است. اين يعني اهميت درك اين روابط شكل دهنده ي جامعه و دولت كه مشكلات، ستم ها، كاستي ها يا خوبي ها را با هم دارد. بهبود آن به بررسي واقع بينانه آن نياز دارد. و به همين اندازه ارايه ي اين بررسي هم پراهميت است.
آقاي ميدري اصرار مي كند كه بايد به اهميت وجوه مختلف اصلاحات نگاه كنيم؛ "آنگاه بايد تغيير مجموعه اي از روابط اجتماعي، از مديريت شهري گرفته تا مديريت بنگاه هاي اقتصادي و مدارس در دستور كار اصلاح طلبان قرار گيرد. همه ي اين تغييرات اموري فني و تكنيكي هستند."
در پايان آقاي ميدري تاكيد مي كند كه "تكنوكرات ها مي توانند عاملين تحول باشند." و من اين جمله را به اين معني تغيير مي دهم كه دانش فني در تمام سطوح و در تمام موضوعات، در دولت و در جامعه، اگر مقدم بر ديدگاه ها و عقايد سياسي نباشد از آن كم اهميت تر نيست.
*احمد ميدري، ديوانسالاري دولت: مانع يا ابزار اصلاحات؟، گفتگو، شماره 47، دي ماه 1385
■