يادداشت هاي پاپيون/Papillon By Notes

سازگاري و سرخوردگي

( Friday, March 09, 2007 .. society )

در جامعه ي مدني فرض بر رعايت حريم شخصي و آزادي در فعاليت هاي اجتماعي اشخاص است، مگر آنكه اين فعاليت مورد اعتراض قرار بگيرد. اما آنچه عموما بر سر آن توافق مي شود و پيشاپيش به عنوان قوانين اعمال مي شود، چه با ديدي نسبي گرايانه يا مطلق گرا، وابسته به شرايط گوناگون است. مشروعيت اين قوانين تا آنجايي است كه يك نسل بتواند نسل پس از خود را درباره ي آنها توجيه كند. در صورتي كه اين دانش منتقل نشود، پيروي داوطلبانه از قوانين روي نمي دهد.

بدون توجه به اينكه چرا ايران قوانين امروزي اش را دارد، آنچه حاكم شده اين تفكر است كه تمام فعاليت هاي هر فرد بايد در چارچوب مجموعه ي كليشه هاي نوشته شده بگنجد. به عبارتي فرد حق ندارد رفتاري داشته باشد مگر آنكه آن رفتار قبلا تعريف شده باشد. اين يعني فرد از زندگي اجتماعي و شخصي عملا حذف مي شود، مگر آنكه به او اجازه داده شود. بدين شكل دولت كاركرد خود را به عنوان حامي تمام اعضاي جامعه از دست داده، محل نهي و منكر اعضاي جامعه شده است.

علاوه بر اين دلخوشي به قوانين اسلامي ‌چندان خردمندانه نيست. تمام قوانين اسلام هم در نيت --چرا يك حكم هست-- و هم در راه حل --حكم چيست-- به سادگي به چالش كشيده مي شوند. آنچه باعث تداوم سه دهه اي (بحث درباره تمام دوره ي اسلامي نيست) اين قوانين شده، روشن نبودن تصور مردم در اين باره است. آنها، چه يك فرد معمولي يا يك مخالف سفت و سخت سياسي، هرازگاهي اين طور "احساس مي كنند" كه يك جاي كار مي لنگد. اين "احساس" يك استدلال مبهم است. پس از آن آنها در اهميت يافتن پاسخ روشن براي پرسش ترديد دارند. به علاوه توانايي فني لازم را هم براي اين كار ندارند. اين توانايي فني حاصل همان نظام تربيتي جوامع پيشرفته ي مدني است كه فرد را براي تصميم گيري، پژوهش و آزمودن آماده مي كند (كه پس قوانين بايد در برابر ذهن توانمند اين نسل پاسخگو باشند و همچنين اين نسل خود در تغيير و پيشرفت دانش توانمند شده است.)

اندازه اين حساسيت نيز بسته به اندازه ي كه پرسش در ذهن آنها برجسته شود متفاوت است. افراد در اين وضعيت مجموعه اي از گمانه ها را براي پاسخ گرد مي آورند. اين گمانه ها از منابع متفاوتي تهيه مي شوند. همچنين يا استدلال خود فرد هستند، و يا عين نظري كه در پاسخ به پرسش خود از جامعه دريافت كرده اند.

يك مثال در اين باره حجاب است. بسياري از مردم درباره حجاب توجيه نيستند. اين يعني اگر نظر آنها را "به چالش بطلبيد" ترديد مي كنند. در اين زمان تئوري هايي را مد نظر قرار مي دهند به عنوان پاسخ قطعي. اين علاوه بر رفتارهاي واپسگرايانه اي است كه در واكنش به چالش نشان مي دهند (مثلا انحراف بحث به "اسلام درست اين نيست، بلكه آن است.")

براي عده اي اين تقلايي ذهني است كه هميشه همراهشان است، زيرا هرگز خود را از توجيهاتي كه با آن روبرو مي شوند راضي نمي بينند. اما بسياري نيز، محروم از اين دير ارضايي، به اين يا آن حدس خود ايمان مي آورند.

دغدغه ي من در اينجا اهميت پيشرفت عمومي هر جامعه در توانايي ذهني نيست. مورد نظر من قوانين و عرف هاي اسلامي در ايران است كه تاثيرات ويرانگر آن نيازمند توجه فوري است. همان تاثيراتي، هرچند بازهم مبهم، كه همان ابتدا مردم را به تفكر و ترديد در درستي قوانين ترغيب مي كند. بدين ترتيب ضروري است تا تك تك آنچه با عنوان قانون يا عرف در ايران حاضر است، يا لا اقل آن بخشي كه به آن اعتراض بسيار وارد شده است، يك به يك شمرده شود و دوباره مورد بحث و بررسي قرار گيرد. بحث و بررسي هايي كه دانشمندان و متخصصين آموزشي، پيگيران تمام وقت هر مسئله، به راه مي اندازند.

من ناچارم بر ضعف شديد ايران در مكتوب كردن دانش دست بگذارم. و بگويم اين بررسي ها بايد نوشته شده و مفصل تشريح شوند. و يادآوري كنم كه معيار سنجش آن قوانين و عرف ها يك چيز بيشتر نخواهد بود: آنچه قابل تحقيق و بررسي، و قابل پشتيباني علمي است.


بايگانی





This is a Blogger.Spreadfirefox Affiliate Button