بند الزام آور جديد درباره حجاب... (2)
(1)
بيشتر و بيشتر پيگيري كردم. با مسئولين و بچه ها صحبت مي كنم. فهميدم صورت مسئله اين نيست كه چرا حجاب را تشديد كرده اند. فهميدم مشكل بسياري اين است كه نمي دانند مشكل چيست:
مشكل درخواست دانشگاه ها از دختران براي پوشيدن مقنعه چيست؟
در يك جمله و به زبان ساده بگوييد. مي توانيد؟ رويدادهاي حاشيه اي مانند برخورد حراست و يا كميته انضباطي كردن آنهايي كه امضا نكردند يا تعلل در آگاه كردن بچه ها از اين برنامه كه برايم روشن است مسايل ديگري هستند. اما آيا همه مي دانيم مشكل كجاست؟ شايد چون نمي دانيم واكنش درستي هم نشان نمي دهيم.
(2)
حالا آقايان آخوند هاي دانشگاه توضيح دهند ايراد روسري چيست. من هم مشكلم با حجاب را از جاي ديگري پي مي گيرم. فعلا توپ و ميدان دست شما، آقايان.
(3)
جداي از اينكه ماجراي تشديد حجاب در دانشگاه هنر و بزودي تهران، تربيت مدرس و ديگران مخلوطي از رويدادهايي كاملا متفاوت در جنس و دليل بوده است و خواهد شد. من در تلاش براي كشف جهتي درست تر و عملي تر هستم. واكنشي كه در سطح دانشگاهي يا بين دانشگاهي آنقدر معقول باشد كه با اطمينان از آن دفاع كنم. اما هميشه حرف زور هم به كار مي آيد. شايد هم تلاش بچه هاي شوراي صنفي كرج براي اين مديريت دانشگاه مناسب تر باشد.
(4)
شواهد فعلا نشان مي دهند تمام اين برنامه ها از نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاه ها طرح و پيگيري مي شود.
(5)
حاج آقا سرلك و آقاي ايزدي هم فقط براي كنترل همان بچه هايي كه از همه دانشگاه ها كمتر سياسي بودند آمدند.
(6)
ايزدي بايد برود.
■